حالت سیاه
03-11-2025
Logo
خطبه های جمعه - خطبه 1093: خ1 – اسلام برنامه و قانون حکیمانه مسلمانان است، خ 2 –پایبندی اساس دين است.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

خطبه اول:

سپاس خدای را که او را می‌ستاییم و از او یاری و هدایت می‌جوییم و از شر نفس‌ها و کردار بد خود به او پناه می‌بریم. هر کس را خدا هدایت کند، گمراه کننده‌ای ندارد و هر کس را گمراه کند، یاور و راهنمایی برای او نخواهی یافت. و گواهی می‌دهم که هیچ معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریکی ندارد، اقرار به ربوبیت او و به خواری برای کسی که او را انکار و کفر ورزید. و گواهی می‌دهم که سرورمان محمد (صلی الله علیه و سلم) فرستاده خداست، سرور مخلوقات و بشر، تا زمانی که چشمی ببیند یا گوشی خبری بشنود. خداوندا، بر سرورمان محمد و آل و اصحابش و فرزندانش و پیروانش تا روز قیامت درود و سلام و برکت فرست. خداوندا، ما را از تاریکی‌های جهل و وهم به سوی نورهای معرفت و علم، و از گرداب‌های شهوات به سوی بهشت‌های قربات بیرون آور.

امنیت عقیدتی یک ویژگی است که مسلمانان از آن برخوردارند:

باز هم تکرار می‌کنم که مسلمانان از یک حالت روانی بی‌نظیر برخوردارند. این حالت، امنیت عقیدتی است، یعنی اصول دین، ارزش‌هایشان، هر چقدر هم که رویدادهای تازه پیشرفت کنند، هر چقدر هم که نوآوری‌ها پدید آیند، هر چقدر هم که تغییرات ناگهانی رخ دهند، همه اینها که می‌گذرد عظمت دینشان را تأیید می‌کند. چرا؟ فرمود: زیرا دین یک تصور دقیق، عمیق، صحیح، هماهنگ و جامع از جهان، زندگی و انسان به مسلمانان داده است. این جهان بر اساس نصوص قرآن کریم برای انسان مسخر شده است، تسخیر تعریف و تکریم، دلیلش:

﴿ وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (13) ﴾

﴿ «و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خود برای شما مسخر کرد؛ به راستی در این نشانه‌هایی است برای قومی که می‌اندیشند.»  (جاثیه: 13) ﴾

و آسمان‌ها و زمین یک اصطلاح قرآنی است، یعنی جهان، و جهان غیر از خداست «و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خود برای شما مسخر کرد» منت و کرم است.
 مسخر کردن، تسخیر تعریف است، باید خدا را از طریق جهان بشناسید.

جهان با همه اجزایش، وجود خدا، یگانگی و کمال او را فریاد می‌زند:

جهان با همه اجزایش که قابل شمارش نیست، می خواهد وجود خدا، یگانگی و کمال او را فریاد بزند، بلکه اسمای حسنای او را فریاد می‌زند، در این جهان رحمت وجود دارد.
پنگوئن پرنده‌ای است که در قطب جنوب زندگی می‌کند، وقتی ماده تخم می‌گذارد، آن را روی پاهایش می‌گذارد و با پرهایش می‌پوشاند و به خاطر محبت به این تخم، به مدت چهار ماه بی‌حرکت می‌ایستد و نه می‌خورد و نه می‌نوشد. در جهان رحمت وجود دارد، حکمت وجود دارد، اگر موهای شما اعصاب حسی داشت، هر هفته نیاز به عمل جراحی در بیمارستان، بیهوشی عمومی و سپس تراشیدن مو داشتید. در موها اعصاب حسی وجود ندارد، در ناخن‌ها اعصاب حسی وجود ندارد، اگر یک چشم داشتید بعد سوم را نمی‌دیدید، اگر یک گوش داشتید جهت صدا را نمی‌دانستید، صحبت در مورد بدن انسان سال‌ها طول می‌کشد.

و در هر چیزی برای او نشانه‌ای است که دلالت می‌کند بر اینکه او یکی است.

[ لبید بن ربیعه ]

(وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ)   تسخير تعريف. 

﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ (190) الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (191) ﴾

[ سوره آل عمران  ]

تسخير تعريف وتسخير تكريم.

هر کس به خداوند ایمان آورد و او را سپاسگزار باشد هدف از وجودش را محقق ساخته است:

خداوند عزوجل نعمت هستی را به تو بخشید:

﴿ هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا (1) ﴾

﴿ آیا زمانی بر انسان گذشت که چیزی درخور ذکر نبود؟ ﴾

[ سوره انسان. ]

نعمت یاری را به تو بخشید، تو را با آب، هوا، خوراک، نوشیدنی، فلز، شبه‌ فلز، سبزیجات، میوه‌ها، گیاهان، همسر، فرزندان، مسکن و پناهگاه یاری داد. نعمت هستی، نعمت یاری و نعمت هدایت و راه یابی را به تو ارزانی داشت. پس تو را گرامی داشت، موضع تو در برابر این تکریم این است که سپاسگزار باشی. پس اگر ایمان آوردی و سپاسگزار بودی، هدف از وجودت را محقق ساخته‌ای. خداوند متعال فرموده است:

﴿ مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا (147) ﴾

﴿ اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید، خدا با عذاب شما چه کند؟ و خداوند سپاسگزار و داناست ﴾

[ سوره نساء  ]

این تصوری درست است، تو با هستی، با تمام مظاهرش، با تمام نشانه‌هایش هستی. هستی قرآنی بی صدا است.

تصفیه حساب کامل در روز قیامت: 

ای برادران، تمام نام‌های نیکوی خداوند در دنیا محقق می‌شوند، جز نام عدل. این نام به صورت جزئی محقق می‌شود، پس خداوند عزوجل به بعضی از نیکوکاران پاداش می‌دهد تا مشوقی برای دیگران باشد و بعضی از بدکاران را مجازات می‌کند تا بازدارنده‌ای برای دیگران باشد، اما پرداخت حساب کامل:

﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۖ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ (185)  ﴾

﴿ هر نفسی چشنده مرگ است و همانا روز قیامت پاداش‌هایتان به طور کامل داده می‌شود، پس هر کس از آتش دور داشته شود و به بهشت درآید، قطعاً رستگار شده است و زندگی دنیا جز متاع فریبنده نیست. ﴾

[ آل عمران  ]

بنابراین:

﴿ وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ ۚ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (27) ﴾

﴿ اوست که آفرینش را آغاز می‌کند، سپس آن را بازمی‌گرداند و این بر او آسان‌تر است و او را در آسمان‌ها و زمین برترین وصف است و اوست عزیز و حکیم  ﴾

[ سوره روم  ]

﴿ إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَىٰ (15) ﴾

﴿ همانا قیامت آمدنی است، می‌خواهم آن را پنهان کنم تا هر کس به آنچه می‌کوشد، جزا داده شود. ﴾

[ سوره طه  ]

تسخیر هستی برای انسان، تسخیر تعریف و تکریم است:

در یک نگاه گذرا: این هستی در قرآن کریم برای انسان مسخر شده است، تسخیر تعریف و تکریم، و تو ای انسان، باید در پاسخ به این تعریف ایمان بیاوری و باید در پاسخ به این تکریم سپاسگزار باشی. پس اگر ایمان آوردی و سپاسگزار بودی، هدف از وجودت را محقق ساخته‌ای و در این هنگام معالجات خداوند عزوجل متوقف می‌شود: (اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید، خدا با عذاب شما چه کند؟)

زندگی دنیا سرای تکلیف است نه سرای تشریف:

اکنون زندگی دنیا، مشکل اهل زمین:

﴿ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (103) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا (104) ﴾

﴿ بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانیم؟ (۱۰۳) آنان که تلاششان در زندگی دنیا تباه شده و می‌پندارند که کار نیک انجام می‌دهند (۱۰۴) ﴾

[ كهف  ]

 زندگی دنیا را از نامش بشناسید، یک زندگی پست، زیرا زندگی والاتری در پی خواهد داشت که در آن:

(( قالَ اللَّهُ: أعْدَدْتُ لِعِبادِي الصَّالِحِينَ ما لا عَيْنٌ رَأَتْ، ولا أُذُنٌ سَمِعَتْ، ولا خَطَرَ علَى قَلْبِ بَشَرٍ ))

(( خداوند فرمود: برای بندگان شایسته‌ام چیزهایی آماده کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است . ))

[ صحيح بخاری ]

در آنجا نه بیماری وجود دارد، نه نگرانی، نه ترس، نه تجاوز، نه ممانعت از کمک‌ها، نه ستمگران و نه هیچ چیز از این قبیل، نه همسر بد، نه فرزند نافرمان، نه پیری و نه بیماری (برای بندگان شایسته‌ام چیزهایی آماده کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است). زندگی دنیا گذرگاه است نه قرارگاه، سرای تکلیف است نه سرای تشریف، سرای عمل است نه سرای آرزو. اصل در زندگی دنیا این است که خدا را در آن بشناسید.

﴿ وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ (6) ﴾

﴿ و آنان را به بهشتی درمی‌آورد که آن را برایشان شناسانده است  ﴾

[ محمد  ]

روز قیامت (آن را برایشان شناسانده است) در دنیا، نعمتش را به آنان چشانده است. ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید: «همانا در دنیا بهشتی است که هر کس وارد آن نشود، وارد بهشت آخرت نخواهد شد».

دنیا سرای پیچیدگی است، نه سرای یکنواختی:

زندگی دنیا در حقیقت انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند، اما این دو دسته برابر نیستند، اندکی حقیقت زندگی دنیا را شناختند.
این دنیا سرای پیچیدگی است، نه سرای یکنواختی، برای هیچ انسانی راست و مستقیم نمی‌شود، ممکن است کسی ثروتمند باشد اما فرزندی نداشته باشد، و ممکن است فرزندان زیادی داشته باشد اما ثروتمند نباشد، و ممکن است ثروتمند باشد و فرزند هم داشته باشد، اما سلامتی‌اش آنطور که باید نباشد.

(( أَيُّها الناسُ إنَّ هذه الدنيا دارُ التِوَاءٍ لا دَارُ اسْتِوَاءٍ ومَنْزِلُ تَرَحٍ لا مَنْزِلُ فَرَحٍ فَمَنْ عَرَفَهَا لمْ يَفْرَحْ لِرَجَاءٍ ولَمْ يَحْزَنْ لِشَقَاءٍ ألا وإِنَّ اللهَ تَعَالَى خلق الدنيا دارَ بَلْوَى والآخِرَةَ دَارَ عُقْبَى فَجَعَلَ بَلْوَى الدنيا لِثَوَابِ الآخِرَةِ سَبَبًا وثَوَابَ الآخِرَةِ من بَلْوَى الدنيا عِوَضًا فَيَأْخُذُ لِيُعْطِيَ ويَبْتَلِي لِيَجْزِيَ وإِنَّهَا لَسَرِيعَةُ الذَّهَابِ وشِيكَةُ الانْقِلابِ فَاحْذَرُوا حَلاوَةَ رَضَاعِهَا لِمَرَارَةِ فِطَامِهَا واهْجُرُوا لَذِيذَ عَاجِلِهَا لِكَرِيهِ آجِلِهَا ولا تَسْعُوا في عُمْرَانِ دَارٍ وقَدْ قَضَى اللهُ خَرَابَهَا ولا تُوَاصِلُوهَا وقَدْ أَرَادَ اللهُ مِنْكُمُ اجْتِنَابَهَا فَتَكُونُوا لِسَخَطِهِ مُتَعَرِّضِينَ ولِعُقُوبَتِهِ مُسْتَحِقِّينَ ))

(( ای مردم، این دنیا سرای پیچیدگی است نه سرای یکنواختی و منزل اندوه است نه منزل شادی، پس هر کس آن را شناخت، نه برای امیدی شاد می‌شود و نه برای بدبختی غمگین، آگاه باشید که خداوند متعال دنیا را سرای آزمایش و آخرت را سرای پاداش قرار داده است، پس آزمایش دنیا را سبب ثواب آخرت و ثواب آخرت را عوضی از آزمایش دنیا قرار داد، پس می‌گیرد تا ببخشد و امتحان می‌کند تا پاداش دهد و همانا دنیا زودگذر و در آستانه دگرگونی است، پس از شیرینی دوران کودکی آن برای تلخی دوران از شیر گرفتن برحذر باشید و لذت زودگذر آن را برای ناخوشایندی آینده‌اش رها کنید و در آبادانی سرایی که خداوند خرابی آن را مقدر کرده نکوشید و با آن پیوند برقرار نکنید در حالی که خداوند از شما دوری از آن را خواسته است، پس در معرض خشم او قرار می‌گیرید و مستحق مجازاتش می‌شوید. دیلمی آن را نقل کرده است. ))

[ ديلمی ]


انسان‌ها نزد خداوند عزوجل دو نمونه‌اند:


1- نمونه‌ای که خدا را شناخت و به برنامه‌اش پایبند بود و به مخلوقاتش نیکی کرد، پس در دنیا و آخرت سالم و سعادتمند شد: 

بنابراین، انسان‌ها با وجود تفاوت در مذاهب، عقاید، وابستگی‌ها، نژادها، نسب‌ها و طوایفشان، نزد خداوند دو نمونه‌اند:

﴿ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ (5) وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ (6) ﴾

﴿ اما کسی که انفاق کرد و تقوا پیشه کرد (۵) و به نیکی تصدیق کرد (۶) ﴾

[ ليل ]

تصدیق کرد که برای بهشت آفریده شده است، پس تقوا پیشه کرد که خدا را نافرمانی نکند و زندگی خود را بر پایه انفاق بنا کرد.

2- و نمونه‌ای که از خدا غافل شد و از برنامه‌اش سرپیچی کرد و به مخلوقاتش بدی کرد، پس در دنیا و آخرت بدبخت شد:

طرف دیگر:

﴿ وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَىٰ (8)  وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَىٰ (9) ﴾

﴿ اما کسی که بخل ورزید و بی‌نیاز شد (۸) و به نیکی تکذیب کرد (۹) ﴾

[ ليل ]

به آخرت کافر شد و به دنیا ایمان آورد، پس از اطاعت خدا بی‌نیاز شد، زندگی خود را بر پایه گرفتن بنا کرد.
پاسخ خداوند به اولی:

﴿ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ (7) ﴾

﴿ پس او را برای آسانی آماده می‌کنیم (۷) ﴾

[ ليل  ]

این است آسان‌سازی.
و پاسخ خداوند به دومی:

﴿ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ (10) ﴾

﴿ پس او را برای سختی آماده می‌کنیم (۱۰) ﴾

[ ليل ]

ناامیدی‌ها، شکست، عدم موفقیت، ویرانی.

خوشبخت‌ترین مردم در دنیا بی‌رغبت‌ترین آن‌ها به دنیا هستند و بدبخت‌ترین آن‌ها در دنیا حریص‌ترین آن‌ها به دنیا:     

هنگامی که حقیقت زندگی دنیا را درک کنیم، از آن لذت می‌بریم. خوشبخت‌ترین مردم در دنیا کسانی هستند که کمترین رغبت را به آن دارند و بدبخت‌ترین آن‌ها کسانی هستند که بیشترین رغبت را به آن دارند. (آیا به شما خبر دهیم زیانکارترین مردم در کارها چه کسانی هستند؟ (۱۰۳) همان کسانی که تلاششان در زندگی دنیا گم شده است، در حالی که گمان می‌کنند کار نیک انجام می‌دهند).
قرآن به شما تصوری از جهان داده که برای شما مسخر شده است. انسان دشمن طبیعت نیست، بلکه طبیعت در خدمت اوست. انسان دوست طبیعت است و طبیعت برای او مسخر شده است. انسان جزئی از این طبیعت است. اگر یکی از قوانین این بدن این بود که بافت اگر زخمی شود، التیام نیابد، تمام جراحی‌ها در زمین از بین می‌رفت و اصلاً طب جراحی از بین می‌رفت. اگر قلب را سرد کنید و از کار بیفتد و پس از پایان عمل جراحی، با برق به آن شوک وارد کنید و کار نکند، تمام کار قلب تمام می‌شود و تمام عمل‌های قلب باز در زمین تمام می‌شود.
اگر در بدن نمونه‌هایی وجود داشته باشد، نمونه چینی، نمونه شرقی، دیگر طبی وجود نخواهد داشت. اما پزشک در آمریکا درس می‌خواند، در خلیج [فارس] استخدام می‌شود، بیماری چینی به سراغ او می‌آید. دارو ساخت ژاپن است، در یک کشور درس خوانده، در یک کشور اقامت دارد، در یک کشور معالجه می‌کند و از داروی یک کشور دیگر استفاده می‌کند، زیرا ساختار تشریحی انسان در زمین یکسان است و سیستم‌های فیزیولوژیکی یکسان است. اگر این وحدت در تشریح و فیزیولوژی نبود، اصلاً طبی وجود نداشت. اما چون خداوند گشاده‌دست است، هیچ انسانی نیست مگر اینکه شبیهی دارد. شما با عنبیه چشم، با نطفه، با لحن صدا، با بوی پوست، با اثر انگشت، با گروه بافتی، یکی از شش میلیارد نفر هستید که شبیهی ندارید. پس خداوند عزوجل به خاطر کرامت انسان، بعضی از صفات خود را که فرد بودن است به او بخشیده است و شما نیز فرد هستید، زیرا نزد خداوند گرامی هستید.

در نگرش اسلامی، انسان برترین مخلوق است:

این دنیا حقایق بسیار دقیقی دارد که باید آن‌ها را شناخت. انسان در نگرش اسلامی، برترین مخلوق است. 

﴿ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (72)  ﴾

﴿ «ما امانت [تکلیف و مسئولیت] را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، اما آن‌ها از پذیرش آن خودداری کردند و از آن ترسیدند، ولی انسان آن را بر دوش گرفت. به راستی که او بسیار ستمگر و نادان بود.» ﴾

[ احزاب  ]

انسان، موجودی گرامی داشته شده است:

﴿ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا (70) ﴾

﴿ «ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا حمل کردیم و از چیزهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری بخشیدیم.» ﴾

[ اسراء  ]

گرامی داشته شده با عقل، گرامی داشته شده با سخن گفتن:

﴿ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ (4) ﴾

﴿ «به او بیان آموخت.» ﴾

[ الرحمن  ]

گرامی داشته شده با تخیل، گرامی داشته شده با استدلال، با حافظه. حافظه شما به اندازه یک عدس است، اما هفتاد میلیارد تصویر در آن جای دارد. پس انسان، موجودی برتر، گرامی داشته شده و مکلف است. مکلف است که خدا را عبادت کند.

﴿ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (56) ﴾

﴿ «من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند.» ﴾

[ ذاريات  ]

و عبادت، همانطور که می‌دانید، اطاعتی داوطلبانه است که با محبت قلبی درآمیخته، و اساس آن، معرفتی یقینی است که به سعادتی ابدی می‌انجامد.

انسان موجودی است که در درجه اول گرامی داشته شده، مکلف شده و پویا است:

انسان موجودی متحرک است. اگر این میز را هزاران سال رها کنید، در جای خود باقی می ماند. انسان متحرک است، چه چیزی او را به حرکت در می آورد؟ نیازش به غذا. او برای خوردن به خاطر نیازش به غذا حرکت می کند، تا زنده بماند و وجودش را حفظ کند. و نیازش به جنس، مومن را به ازدواج وامی‌دارد تا این نسل تداوم یابد. و انسان حرکت می کند تا خود را اثبات کند و نامش ماندگار شود. سه نیاز وجود دارد: نیاز به غذا برای حفظ وجود، نیاز به جنس برای بقای نسل و نیاز به تأیید خود برای حفظ نام. پس او موجودی است که در درجه اول گرامی داشته شده، مکلف شده و پویا است. اگر این نیازها نبود، چیزی روی زمین پیدا نمی شد. نه دانشگاهی، نه آزمایشگاهی، نه جاده ای، نه پلی، نه کشاورزی، نه صنعتی و نه تجارتی اصلاً وجود نداشت. این میز به چیزی نیاز ندارد، پس حرکت نمی کند. اگر این نیازها نبود، چیزی پیدا نمی شد.

انسان ضعیف آفریده شده است تا در ضعفش نیازمند باشد و با نیازمندی خود خوشبخت شود:

و به حکمتی والا، انسان ضعیف است:

﴿ يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا (28) ﴾

﴿ خداوند می خواهد بار شما را سبک کند؛ و انسان ضعیف آفریده شده است. ﴾

[ نساء  ]

تا در ضعفش نیازمند باشد و از نیازمندی خود خوشحال شود، و اگر او را قوی می آفرید، با قدرتش بی نیاز می شد و با بی نیازی اش بدبخت می شد. 

﴿ إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا (19) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا (20) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا (21) إِلَّا الْمُصَلِّينَ (22)  ﴾

﴿ همانا انسان حریص آفریده شده است. * هنگامی که بدی به او می رسد، بی تابی می کند. *و هنگامی که خوبی به او می رسد، بخیل است. * مگر نمازگزاران.  ﴾

[ معارج  ]

به خدا قسم، ای برادران، می توان یک علم بزرگ به نام روانشناسی اسلامی بر اساس آیات قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله ایجاد کرد. اکنون انسان متحرک است، اگر حرکتش در دنیا درست باشد، در دنیا و آخرت سالم و خوشبخت خواهد بود، و اگر حرکتش در دنیا درست نباشد، در دنیا و آخرت بدبخت و هلاک خواهد شد. سوال این است که چه زمانی حرکتش درست می شود؟ اگر راز وجودش را بداند. تو در دنیا هستی تا خدا را عبادت کنی، تا از او اطاعت کنی و به سوی او روی آوری، تا با قرب به او خوشبخت شوی و در دنیا و آخرت سالم بمانی.

هر کس در این دنیا درست رفتار کند، در دنیا و آخرت در امان و سعادتمند خواهد بود: 

عبادت یک بخش فراگیر دارد: روزه، نماز، حج و زکات. و یک بخش ویژه دارد: برای ثروتمند، اولین عبادت، انفاق مال است؛ برای قدرتمند، اولین عبادت، احقاق حق و ابطال باطل با امضای خود است؛ برای عالم، اولین عبادت، نشر علم است بدون اینکه از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای در راه خدا بترسد؛ و برای زن، اولین عبادت، مراقبت از همسر و فرزندان است. این عبادتِ هویت است. اما عبادتِ این عصر - و ما در عصر بسیار سختی به سر می‌بریم - اگر طرف مقابل بخواهد ما را فقیر کند، اولین عبادت بعد از عبادات اساسی، کسب مال حلال و انفاق آن برای حل مشکلات مسلمانان است. یعنی یک کشور عربی اسلامی وجود دارد که دو و نیم میلیون کیلومتر مربع زمین قابل کشت دارد و یک رودخانه دارد که چهار پنجم آن به دریا می‌ریزد. (سودان). این کشور می‌تواند تمام جهان اسلام را غذا بدهد، اگر چند میلیاردی که در کشورهای غربی مستقر شده و هیچ بهره‌ای از آن نمی‌برند، به آنجا هدایت شود. این یک همکاری است.
اگر طرف مقابل بخواهد ما را فقیر کند، باید زمین‌ها را احیا کنیم، سدها بسازیم، ثروت‌ها را استخراج کنیم و صنایع را توسعه دهیم. این از عبادت است که امت خود را بسازید. و اگر بخواهند ما را گمراه کنند، باید حقایق را روشن کنیم، اصول و ارزش‌ها را تقویت کنیم و به تمام شبهات پاسخ دهیم. و اگر بخواهند ما را فاسد کنند، باید جوانان خود را از انحراف و فساد مصون بداریم. و اگر بخواهند ما را ذلیل کنند، باید از هر چیز گران و ارزان، جان و مال، گذشت کنیم.
این مفهوم گسترده‌تری از عبادت است. پس اگر حرکت شما مطابق با هدفتان باشد، سعادتمند و در امان خواهید بود.

اسلام زندگی است: 

اکنون به موضوع این دیدار و این سخنرانی می‌پردازیم، ای برادران گرامی، اسلام زندگی است، دین زندگی است. برخی از مسلمانان عادت کرده‌اند قرآن را برای مردگان بخوانند، خداوند متعال می‌فرماید: 

﴿ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ (70) ﴾

﴿ «تا هر کس را که زنده است هشدار دهد و سخن [خدا] بر کافران ثابت گردد.» ﴾

[ يس  ]

این قرآن برای زندگان خوانده می‌شود، راه و روشی برای آن‌هاست، راهی راست، قانونی خردمندانه، بنابراین اسلام زندگی است، اگر زندگی مسلمانان آن‌گونه که باید نیست، پس اشکال بزرگی در فهم آن‌ها از دین وجود دارد، حتی اگر نماز بخوانند، روزه بگیرند، حج بروند و زکات بدهند، کافی نیست، این‌ها عبادات شعائری هستند، اشکال خطرناکی در دین آن‌ها وجود دارد، زیرا اسلام زندگی مسلمانان را در بالاترین مراتب قرار می‌دهد، زندگیِ همکاری، زندگیِ انضباط، زندگیِ ارزش‌ها، زندگیِ اصول، زندگیِ بخشش، زندگیِ پاکدامنی، زندگیِ امانت‌داری، زندگیِ صداقت، اسلام زندگی است.

مشکلات مسلمانان، نشانه‌های یک بیماری واحد، یعنی دوری از خداست: 

مشکلات مسلمانان به خدا قسم بی‌شمار است، اما کسی که تصور می‌کند این مشکلات بیماری هستند و باید هر بیماری را جداگانه درمان کرد، اشتباه فاحشی می‌کند، و این اشتباه بزرگی است، همه این مشکلات هر چقدر هم که زیاد باشند، بیماری نیستند، بلکه نشانه‌های یک بیماری واحد هستند و آن دوری از خداست. فردی وارد خانه می‌شود، یخچال خنک نمی‌کند، ماشین لباسشویی نمی‌چرخد، رادیو صدایی ندارد، و کولر هوای خنک تولید نمی‌کند، همه چیز از کار افتاده است، غافل از اینکه برق خانه قطع شده است، به جای اینکه این وسایل را تعمیر کند و آن‌ها را باز کند، آن‌ها را همان‌طور رها می‌کند، به برق توجه می‌کند، اگر برق وارد خانه شود همه این‌ها کار می‌کنند، به خدا قسم می‌خورم که زندگی ما اصلاح نمی‌شود مگر اینکه خداوند عزوجل را بشناسیم. مثالی شاید خوشایند نباشد، اگر فروشنده‌ای در ظرف روغن موشی پیدا کند، آیا مؤمن می‌تواند این روغن را بفروشد؟ محال است، ناظر خداست. سیدنا ابن عمر چوپانی را دید و به او گفت: «این گوسفند را به من بفروش و قیمتش را بگیر، گفت: مال من نیست، گفت: به صاحبش بگو: مرده است یا گرگ آن را خورده است، گفت: به خدا قسم من به شدت به قیمت آن نیازمندم، و اگر به صاحبش بگویم مرده است یا گرگ آن را خورده است، مرا تصدیق می‌کند، زیرا من نزد او راستگو و امین هستم، اما خدا کجاست؟» مسلمان دست خود را بر اصل دین گذاشته است.

استقامت و پایداری در راه خدا، جوهر دین است: 

جوهر دین این است که در راه خدا استقامت بورزی. به خدا قسم اگر مردم پروردگارشان را می‌شناختند، تقلب از بین می‌رفت، دروغ از بین می‌رفت، نفاق از بین می‌رفت، حیله‌گری از بین می‌رفت. همه بیماری‌های ما، نشانه‌های یک بیماری واحد است و آن دوری از خداوند عزوجل است. امروزه قراردادها تنظیم می‌کنید و مشکلاتی ایجاد می‌شود که پایانی ندارد و سال‌ها در دادگاه‌ها به طول می‌انجامد، زیرا ترسی از خدا وجود ندارد.

(( الإيمانُ قَيدُ الفَتْكِ، لا يَفْتِكُ مُؤمِنٌ ))

(( ایمان، جلوی تعدی و تجاوز را می‌گیرد. یک مؤمن تعدی نمی‌کند. ))

[ ابو داوود ]

شما پدر، مادر، معلم، مدیر مدرسه، رئیس دانشگاه، مدیر آزمایشگاه، مدیر مؤسسه هستید. هر انسانی که در یک جایگاه رهبری قرار دارد، چگونه موفق می‌شود؟ برخی تصور می‌کنند که با هوش خود موفق می‌شوند یا با داشتن مدرک مدیریت از یک کشور دور. ممکن است، اما او زمانی موفق می‌شود که مؤمن باشد. زیرا خداوند عزوجل به پیامبرش (ص) خطاب می‌کند:

﴿ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (159 ﴾

﴿ «به [برکت] رحمت الهی با آنان نرمخو شدی، و اگر تندخو و سنگدل بودی، قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن؛ و چون تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل‌کنندگان را دوست می‌دارد.» ﴾

[ آل عمران  ]

ای محمد، از طریق ارتباط با ما، رحمتی در قلبت قرار گرفت، رحمتی به اطرافیانت. این رحمت، نرمی و ملایمت را بازتاب داد. این نرمی، اطرافیانت را به سوی تو جذب کرد و آن‌ها دور تو جمع شدند، یاورانت شدند، نگهبانانت شدند، سربازانت شدند، زیرا تو به آن‌ها رحم کردی، زیرا با آن‌ها نرم و ملایم بودی، به خاطر رحمتی که در قلبت قرار داشت.

ترس از خداوند عزوجل، اساس محبت و همدلی و رحمت بین مردم است:

اکنون در جهان چه اتفاقی می‌افتد؟ قوی، ضعیف را می‌خورد. به خدا قسم مظاهر اسراف و تبذیر در دنیای غرب، عقل باور نمی‌کند و مظاهر گرسنگی و فقر در غزه، کودکان از گرسنگی می‌میرند، بیمارستان‌ها تعطیل شده‌اند، نانوایی‌ها تعطیل شده‌اند، برق قطع شده است و جهان تماشا می‌کند. قوی، ضعیف را می‌خورد و غنی، فقیر را می‌خورد. هیچ مانعی وجود ندارد، هیچ ارزشی وجود ندارد، هیچ اصولی وجود ندارد، هیچ ترسی از خداوند عزوجل وجود ندارد. این روشی است برای هر انسانی که در یک جایگاه رهبری قرار دارد: «به [برکت] رحمت الهی با آنان نرمخو شدی.» تو معلم هستی، می‌گویی: این درس را بیست بار بنویس. کودک شب می‌میرد و تو به او رحم نمی‌کنی، از او کینه داری، تکلیفی بالاتر از توانش به او می‌دهی، هیچ رحمتی وجود ندارد. «به [برکت] رحمت الهی با آنان نرمخو شدی، و اگر تندخو و سنگدل بودی، قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.»

هر کس دین را به درستی به کار گیرد، میوه های رسیده آن را می چیند: 

این درسی است که معلم، آموزگار، پدر، مادر و هر انسانی که خداوند او را بر ده نفر ولایت داده به آن نیاز دارد. اگر به آنها رحم کند، دور او جمع می شوند.
به خدا قسم، در بازدید از یک کارخانه، مدیر کارخانه به من گفت که حداقل حقوق بیست هزار است، یعنی کسانی که در کارخانه هستند، با تمام وجود به او خدمت می کنند. او آنچه را که استحقاقش را داشتند به آنها داد و نیازشان را برطرف کرد. (پس به خاطر رحمتی از خداست که با آنان نرمخویی کردی، و اگر تندخو و سنگدل بودی، از پیرامون تو پراکنده می شدند.) این [دستور] برای کسی است که منصبی رهبری کننده را اشغال می کند، از معلم شروع می شود.
اکنون، این انسانی که رئیسی دارد که بر او حکم می راند، یعنی کارمندی در اداره، پزشکی در بیمارستان، پرستاری در بیمارستان، خدمتکاری در دانشگاه، چگونه وظیفه خود را به نحو احسن انجام می دهد؟ اگر خدا را بشناسد و با خدا معامله کند، از ترس خدا در وظیفه اش کوتاهی نمی کند. اگر رابطه اش با کسی که به او دستور می دهد بد شد، این بدی رابطه در اخلاص و خدمتش تأثیری نمی گذارد. پس مؤمن را راست کردار می یابی، مال حرام نمی خورد، نیازهای شهروندان را آسان می کند. اگر شخصی وارد اداره ای شود و ببیند که کارمند با او بسیار همکاری می کند، تعجب می کند و انگار مشکلی وجود دارد، در حالی که اصل این است که برایت مانع ایجاد کند، این اشتباه بزرگی است. زندگی ما جز با شناخت خداوند عزّ و جلّ استوار نمی شود، دین همان زندگی است. آیه ای قرآنی وجود دارد که می فرماید:

﴿ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)  ﴾

﴿ «و به زنان مؤمن بگو دیدگان خود را [از نامحرم] فروگیرند و دامن های خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آنچه ظاهر است- آشکار نکنند و باید روسری خود را بر سینه هایشان بیندازند و زینت خود را آشکار نکنند جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [هم کیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مردی که [از زنان] بی نیازند یا کودکانی که بر عورت های زنان آگاه نیستند و پا های خود را [به گونه ای به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به سوی خدا بازگردید، باشد که رستگار شوید.»  ﴾

[ نور  ]

کسی به کلمه "همگی" توجه نمی کند. میوه های دین چیده نمی شود مگر اینکه همگی آن را به کار گیریم. آنگاه آرامش روانی، صداقت، امانتداری، احترام، ادب و گذشت وجود خواهد داشت.

اخلاص نسبت به خداوند عزوجل، اساس موفقیت و کامیابی است:

اگر این آیه را سرلوحه کار خود قرار دهید: «پس به [برکت] رحمت الهی با آنان نرمخو شدی» و اگر اخلاص برای خداوند عزوجل را سرلوحه خود قرار دهید [به رستگاری خواهید رسید]. اگر کسی معلم باشد و درآمدش کم باشد و [به همین دلیل] تدریس نکند، به شما می‌گوید: من به اندازه حقوقم کار می‌کنم، زیرا خداوند عزوجل را نشناخته است. اگر خدا را می‌شناخت، از دانش‌آموزان انتقام نمی‌گرفت به خاطر اینکه درآمدش را کمتر از آنچه که باید، قرار داده‌اند. زندگی ما سامان نمی‌یابد مگر اینکه خداوند عزوجل را بشناسیم.

بر هر مسلمانی واجب است که دغدغه مسلمانان را داشته باشد و از منافع شخصی خود دور شود تا نزد خداوند ارتقا یابد: 

ممکن است کسی بپرسد برنامه آینده مسلمانان کجاست؟ در اسلام، نشانه‌های بسیار دقیقی وجود دارد. عمر رضی الله عنه وارد روستایی شد و دید که بیشتر فعالیت‌های اقتصادی آنجا در دست غیرمسلمانان است، پس آنها را به شدت توبیخ کرد. آنها گفتند، همانطور که برخی از کسانی که خداوند به آنها ثروت‌های طبیعی داده و از ایجاد هر کارخانه‌ای بی‌نیاز شده‌اند، می‌گویند: خداوند آنها را برای ما مسخر کرده است. پس عمر گفت: - برخی او را "نابغه اسلام" می‌نامند - اگر روزی برده آنها شوید، چه خواهید کرد؟ عمر هزار و چهارصد سال پیش فهمید که تولیدکننده قوی است و مصرف‌کننده ضعیف. مشکل کشورهای در حال توسعه این است که در صدر فهرست واردکنندگان و در پایین فهرست صادرکنندگان قرار دارند. از یک کشور اسلامی کوچک در آسیا بازدید کردم که بیست و سه میلیون نفر جمعیت داشت و بیست و پنج سال پیش در جنگل‌ها بودند. سفیر آنجا به ما گفت: صادرات این کشور به جهان، بیشتر از صادرات کل جهان عرب از جمله نفت است. ملتی که کار می‌کند! ای برادران، هنگامی که خدا را شناختید، کار برای شما معنا پیدا می‌کند، برای ساختن امت کار می‌کنید، برای کاهش آلام مسلمانان کار می‌کنید، برای نصیحت مسلمانان کار می‌کنید. در چین بودم، به شما گفتم مسجدی را در پکن دیدیم که هزار و دویست سال پیش ساخته شده بود و کسی که آن را ساخت، اسلام را وارد چین کرد. اکنون هشتاد میلیون [مسلمان] در آنجا وجود دارد، این یک کار [بزرگ] است! سیزده تاجر مسلمان اسلام را در اندونزی، بزرگترین کشور اسلامی، گسترش دادند. [شما هم] نیاز به یک عمل صالح دارید، به کاری که شما را نزد خداوند بالا ببرد. هر روز از خود بپرسید که برای مسلمانان چه کرده‌اید؟ دغدغه مسلمانان را داشته باشید، از خودخواهی بیرون بیایید، سعی کنید چیزی قابل ذکر باشید، اما اگر تمام دغدغه یک انسان فقط منافع خودش باشد، این دغدغه او را ارتقا نمی‌دهد، باید دغدغه مسلمانان را داشته باشید.

توكل و تواكل: 

ما اسلام را به اشتباه می‌فهمیم. توکل را به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن می‌فهمیم. عمر (رضی الله عنه) گروهی را دید که در مراسم حج از مردم گدایی می‌کردند. از آنها پرسید: شما کیستید؟ گفتند: ما متوکلان هستیم. عمر گفت: دروغ می‌گویید. متوکل کسی است که دانه‌ای در زمین می‌کارد، سپس به خدا توکل می‌کند.
عمر (رضی الله عنه) از کنار مردی گذشت که شتری لاغر و مریض داشت. به او گفت: ای برادر عرب، با این شتر چه می‌کنی؟ گفت: از خدا می‌خواهم که او را شفا دهد. عمر به او گفت: چرا همراه با دعا، کمی قطران (نوعی دارو) به او نمی‌زنی؟
ما توکل را به معنای تواکل (تنبلی و سستی) می‌فهمیم. توکل را به معنای خانه‌نشینی می‌فهمیم. توکل را به معنای کناره‌گیری از زندگی می‌فهمیم. توکل را به معنای در لاک خود فرو رفتن می‌فهمیم. توکل را به این معنا می‌فهمیم که "به ما چه مربوط، کوزه شکسته، با هم می‌شکنند." این کناره‌گیری از زندگی است.
باید ثابت کنید که مؤمن هستید، غم امت خود را داشته باشید و چیزی به آن تقدیم کنید. اگر کار خود را به خوبی انجام دهید، این کار خوبی است. اگر در قیمت‌ها به مردم رحم کنید، کاری کرده‌اید. به خدا قسم، راه‌های خدمت به بشریت بی‌شمار است و هیچ انسانی نیست که امکان ارائه چیزی را نداشته باشد. یکی از این کارها این است که کار خود را به خوبی انجام دهد و در خدمت به مردم خالص باشد. از این غافل می‌شویم که توکل به معنای برداشتن اسباب و وسایل است، طوری که انگار همه چیز هستند، سپس توکل بر خدا، طوری که انگار هیچ چیز نیستند. این مسئله آسانی نیست. کسانی هستند که اسباب را فراهم می‌کنند و به آنها تکیه می‌کنند و آنها را به مقام خدا می‌رسانند و در وادی شرک می‌افتند. و کسانی هستند که اسباب را فراهم نمی‌کنند، مانند برخی مسلمانان، و در وادی معصیت می‌افتند. مهم این است که اسباب را فراهم کنی، طوری که انگار همه چیز هستند، سپس بر خدا توکل کنی، طوری که انگار هیچ چیز نیستند.
پیش از آنکه مورد حسابرسی قرار گیرید، خود را محاسبه کنید و اعمال خود را پیش از آنکه سنجیده شوند، بسنجید. و بدانید که فرشته مرگ از ما به سوی دیگران عبور کرده و از دیگران به سوی ما عبور خواهد کرد. پس، احتیاط کنیم. زیرک کسی است که نفس خود را محاسبه کند و برای بعد از مرگ عمل کند. و ناتوان کسی است که از هوس‌های خود پیروی کند و از خدا آرزوهای دور و دراز داشته باشد. و سپاس خدای جهانیان را.

* * *

خطبه دوم : 

الحمد لله ربِّ العالمين، وأشهد أنَّ لا إله إلا الله وليُّ الصالحين، وأشهد أنَّ سيدنا محمداً عبده ورسوله صاحب الخُلق العظيم، اللهم صلِّ وسلم وبارك على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين.

هرکس با خدا آشتی کند و به او روی آورد احساس خوشبختی توصیف ناپذیری خواهد داشت:

کسی که با خدا آشتی کند و به او روی آورد، سعادتی وصف‌ناشدنی را حس می‌کند. در برخی احادیث آمده است:

(( مَن كانتِ الدُّنيا هَمَّهُ، فرَّقَ اللَّهُ علَيهِ أمرَهُ، وجعلَ فَقرَهُ بينَ عينيهِ، ولم يأتِهِ منَ الدُّنيا إلَّا ما كتبَ لَهُ، ومن كانتِ الآخرةُ نيَّتَهُ، جمعَ اللَّهُ لَهُ أمرَهُ، وجعلَ غِناهُ في قلبِهِ، وأتتهُ الدُّنيا وَهيَ راغِمةٌ ))

(( هر کس دنیا همّ و غمّش باشد، خداوند کارش را پراکنده می‌کند و فقرش را پیش چشمانش قرار می‌دهد و از دنیا جز آنچه برایش مقدر شده، به او نمی‌رسد. و هر کس آخرت نیتش باشد، خداوند کارش را برایش جمع می‌کند و بی‌نیازی را در قلبش قرار می‌دهد و دنیا با خواری به سوی او می‌آید.  ))

[ صحيح ابن ماجه ]

حدیثی مکمل این حدیث است: 

(( ما من عبدٍ يَعتصِمُ بِي دُونَ خَلْقِي، أعرِفُ ذلكَ من نِيَّتِه فَتَكِيدُه السَّماواتُ بِمنْ فيها، إِلَّا جَعلْتُ له من بينِ ذَلِكَ مَخْرَجًا، ومَا من عبدٍ يَعتصِمُ بَمخلوقٍ دُونِي، أعرِفُ ذَلِكَ من نِيَّتِه، إِلَّا قَطعتُ أسبابَ السَّماءِ بين يدَيْهِ، وأَرْسَخْتُ الهَوَي من تحتِ قَدَمَيْهِ، وما من عبدٍ يُطيِعُنِي إِلَّا وأَنا مُعطِيهِ قبلَ أنْ يَسْألَنِي، وغَافِرٌ لهُ قبلَ أنْ يَستغفِرَنِي ))

(( هیچ بنده‌ای به من پناه نمی‌برد نه به مخلوقم، و من این را از نیتش می‌دانم، پس اگر آسمان‌ها با هر که در آن است، قصد نیرنگ به او کنند، حتماً برایش راه خروجی از میان آن قرار می‌دهم. و هیچ بنده‌ای به مخلوقی غیر از من پناه نمی‌برد، و من این را از نیتش می‌دانم، حتماً اسباب آسمان را از پیش رویش قطع می‌کنم و سستی را زیر پایش استوار می‌کنم. و هیچ بنده‌ای از من اطاعت نمی‌کند، مگر اینکه قبل از اینکه از من بخواهد به او عطا می‌کنم و قبل از اینکه از من آمرزش بخواهد، او را می‌آمرزم.  ))

[ آلبانی ضعيف الجامع ]

انسان هنگامی که با خدا آشتی می‌کند و به او روی می‌آورد و در تمام برنامه‌هایش از او اطاعت می‌کند، سعادتی وصف‌ناشدنی را حس می‌کند، به دلیل این سخن خداوند متعال:

﴿  «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ (30) نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ (31) نُزُلًا مِّنْ غَفُورٍ رَّحِيمٍ (32)» ﴾

﴿  همانا کسانی که گفتند پروردگار ما الله است، سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند [و می‌گویند:] نترسید و غمگین نباشید و بشارت باد بر شما به بهشتی که وعده داده شده‌اید. ما در زندگی دنیا و در آخرت یاران شماییم و برای شما در آن [بهشت] هر چه دلتان بخواهد، هست و برای شما در آن هر چه بخواهید، [فراهم] است. [این] پذیرایی از سوی آمرزنده مهربان است. ﴾

[ فصلت ]

پایبندی اساس دین است:

((  استَقيموا ولَن تُحصوا واعلَموا أنَّ خيرَ أعمالِكُمُ الصَّلاةَ ولا يحافظُ علَى الوضوءِ إلَّا مؤمنٌ ))

(( پایبندی کنید و هرگز [پاداش آن را] شمارش نتوانید کرد و بدانید که بهترین اعمال شما نماز است و جز مؤمن کسی بر وضو محافظت نمی‌کند.  ))

[ صحيح ابن ماجه ]

و هنگامی که مفعول حذف می‌شود، فعل مطلق می‌شود، یعنی هرگز خیرات را شمارش نتوانید، همه خیرات، نام نیک، آسایش روانی، ازدواج موفق، فرزندان صالح، درآمد منطقی: «پایبند کنید و هرگز [پاداش آن را] شمارش نتوانید.»
و می‌توان تمام دین را در پایبندی جمع کرد و ما از دین هیچ ثمری نخواهیم چید، مگر اینکه در راه خدا پایبندی کنیم و پایبندی در راه خدا به معنای انجام نماز و روزه و حج و زکات نیست، بلکه یک برنامه تفصیلی وجود دارد که ممکن است نزدیک به پانصد هزار بند باشد، در روش کسب مال، انفاق مال، رابطه با همسر، با فرزندان، با همسایگان، با اطرافیان، با مافوق، با مادون، رابطه با مسائل بزرگ جهان (پایبندی کنید و هرگز [پاداش آن را] شمارش نتوانید).

دعاء : 

خداوندا، ما را در زمره کسانی که هدایت کرده‌ای، هدایت فرما، و در زمره کسانی که عافیت بخشیده‌ای، عافیت بخش، و در زمره کسانی که سرپرستی نموده‌ای، سرپرستی کن، و در آنچه عطا کرده‌ای، برایمان برکت قرار ده، و ما را از شر آنچه مقدر کرده‌ای حفظ کن و آن را از ما بگردان، زیرا تو به حق حکم می‌رانی و بر تو حکمی نمی‌شود، و هر که را تو دوست بداری خوار نگردد و هر که را تو دشمن بداری عزت نیابد، پروردگارا، تو مبارک و متعالی هستی، و تو را سپاس برای آنچه مقدر فرموده‌ای، از تو آمرزش می‌طلبیم و به سوی تو بازمی‌گردیم، خداوندا، کردار صالحی به ما ارزانی دار که ما را به تو نزدیک گرداند، خداوندا، ای پیوند دهنده گسستگان، ما را با رحمتت به خود پیوند ده.
خداوندا، به ما عطا کن و محروممان مگردان، گرامیمان دار و خوارمان مکن، ما را بر دیگران برتری ده و ما را از خود خشنود ساز و از ما خشنود باش.
خداوندا، دینمان را که نگهدارنده کار ماست، اصلاح فرما، و دنیایمان را که در آن معاش می‌کنیم، اصلاح کن، و آخرتمان را که بازگشت ما به سوی آن است، اصلاح فرما، و زندگی را توشه‌ای برای ما از هر خیری قرار ده، و مرگ را آسایشی برای ما از هر شری، ای پروردگار جهانیان.
خداوندا، ما را با حلالت از حرامت بی‌نیاز گردان، و با طاعتت از نافرمانی‌ات، و با فضلت از غیر خودت.
خداوندا، ما را از مکر خود ایمن مگردان، و پرده‌پوشی خود را از ما برمدار، و یادت را از خاطر ما مبر، ای پروردگار جهانیان.
خداوندا، به فضل و رحمتت، کلمه حق و دین را سربلند گردان، و اسلام را یاری ده و مسلمانان را عزیز گردان، و زمامدارانشان را به سوی آنچه دوست داری و از آن خشنود می‌شوی، رهنمون ساز، همانا تو بر هر چیزی توانایی و سزاوار اجابتی.
خداوندا، ما را از باران سیراب کن و از ناامیدان قرار مده، و ما را با خشکسالی هلاک مگردان، خداوندا، ما را از باران سیراب کن و از سپاسگزاران قرار ده، ای پروردگار جهانیان، و درود و سلام خداوند بر سرورمان محمد، پیامبر امی و بر خاندان و یارانش باد. 

دانلود متن

نص الدعاة

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر